استعدادیابی و سن بالیدگی
در مقوله استعدادیابی، مساله سن بالیدگی یا سن زیستشناختی از اهمیت ویژهای برخوردار است که چندان به آن پرداخته نمیشود.به دلیل نبود متولی واحد در مقوله استعدادیابی، متاسفانه هر سازمان، ارگان و فردی بدون نظارت و بدون این که هدف مشخصی را در قالب یک الگوی از پیش تعیین شده دنبال کند یا مجوز خاصی برای این کار داشته باشد وارد حوزه استعداد یابیشده و علیرغم صرف هزینه های مادی و معنوی بسیار، خروجی مطلوبی نیز بدست نمی آورد.
ازآنجایی که هر فردی دارای یک سن تقویمی و یک سن زیستشناختی (بالیدگی) است، بر این اساس، برای انجام یک برنامها استعداد یابی پیشرفته باید ضمن در نظر گرفتن سایر متغیرهای اثرگذار در حوزه مذکور، افراد دارای سن تقویمی یکسان را در قالب سه گروه زودرس، طبیعی و دیررس از نظر بالیدگی تقسیم بندی کرد.
نتایج تحقیقات اخیر نشان می دهند فردی که دارای بالیدگی زودرس نسبت به همسالان غیر بالیده خود می باشد، از قابلیت های جسمانی و روانی بهتری برخوردار است و چنانچه مساله بلوغ یا بالیدگی در فرایند استعداد یابی را مد نظر قرار ندهیم در آن صورت دچار اشتباه خواهیم شد و افرادی که دیرتر بالیده
می شوند را کم استعدادتر معرفی خواهیم کرد.
استعدادیابی و استعدادپروری دو مقوله تفکیک شده و جدا از یکدیگر هستند و نباید هر دو فرایند را به یک گروه واگذار کرد. البته این بدان معنی نیست کسانی که کار استعدادیابی انجام میدهند ادامه کار را برای استعدادپروری به متخصصان دیگری بسپارند و دیگر ارتباطی با آن ها نداشته باشند، بلکه این دو گروه باید مانند دو بال یک پرنده در کنار هم قرار بگیرند تا نتیجه کار اثربخش وکارآمد باشد.
گاهی وقتها فردی در یک برهه زمانی کوتاه چون عملکرد موفقی ندارد از برنامه کنار گذاشته میشود؛ در حالی که افراد برحسب شرایط مختلف نظیر سطح بلوغ، وضعیت جسمانی- روانی، آمادگی در شرایط تمرین- مسابقه و سایر موارد متفاوت هستند و باید شانس دوباره و حتی چند باره به اینگونه افراد داده شود تا طی یک پروسه زمانی طولانی مدت ( حداقل ۲سال) مورد ارزیابی قرار گرفته و بهترین ها از هر نظر انتخاب و به سمت آکادمی ها و باشگاه های ورزشی هدایت شوند.